عــــاشـــقانــــه
 
 
یک شنبه 21 مهر 1390برچسب:, :: 8:52 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

گذشته در چشمانم مانده است

عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است

چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی

صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم

که نفهمی هنوز هم دوستت دارم

اشتراک و ارسال مطلب به:



یک شنبه 20 مهر 1390برچسب:, :: 18:49 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

میان ماندن و نماندن

 

فاصله تنها یک حرف ساده بود

از قول من

به باران بی امان بگو :

دل اگر دل باشد ،

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

اشتراک و ارسال مطلب به:



یک شنبه 20 مهر 1390برچسب:, :: 9:46 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

در خویش خسته‌ام!تکرار می‌شود همه‌ی لحظه‌های درد


دیگر ستاره‌های یخی نیز رفته‌اند

 

ماه از درونِ شب به زمین فحش می‌دهد


تکرار می‌شود همه‌چیزی به رنگِ زرد

بنگر؛ آغوشِ خنده به رویم شکسته‌است

از شاخه‌های درختی که کشته شد

تابوتِ مردنِ پرواز” زنده‌است


دیگر همیشگی شدنِ شعر مرده‌است

اشتراک و ارسال مطلب به:



یک شنبه 19 مهر 1390برچسب:, :: 7:43 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

دوست دارم تا بگویم : مهربان
تا که هست دنیا و دل با من بمان

کاش می شد هیچ کس تنها نبود
کاش می شد دیدنت
 رویا نبود

گفته بودی با
 تو می مونم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود

سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای ما نبود

من دعا کردم برای بازگشت
دستهای
 تو ولی بالا نبود

باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود

اشتراک و ارسال مطلب به:



یک شنبه 18 مهر 1390برچسب:, :: 16:41 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

زندگی دفتری از خاطرهاست یك نفر در دل شب یك نفر در دل خاك یك نفر همدم خوشبختی هاست یك نفر همسفر سختی هاست چشم تا باز كنیم عمرمان می گذرد ما همه همسفریم پس بیایم باهم مهربونتر باشیم

  به چه مانند کنم حالت چشمان ترا ؟ به غزلهای نوازشگر حافظ در شب ؟ یا به الماس

 سیاهی که بشویندش در جام شراب ؟ به چه مانند کنم؟؟؟

اشتراک و ارسال مطلب به:



یک شنبه 18 مهر 1390برچسب:, :: 8:39 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

من در این مسلخ عشق

گرچه قربانی بی مهری یک بت شده ام

تو اگر بت شدی و من به پرستیدن تو خوو کردم
...
بت تو ساخته دست خودم بود

که سازنده بت

با همان قدرت سازندگی اش

تاب شکستن دارد

اشتراک و ارسال مطلب به:



یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:, :: 16:37 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

به که گویم غم این قصهء ویرانی خویش

 

غم شبهای سکوت و دل بارانی خویش

 

گله از هیچ ندارم نکنم شکوه ازو

 

که شدم بندهء پا بسته و سودایی خویش

 

به کدامین گنه این گونه مجازات شدم

 

همه دم بنالم و سوزم زپشیمانی خویش

 

من از این پس شده ام راوی و گویم همه شب

 

غزل چشم تو و قصهء نادانی خویش.....

اشتراک و ارسال مطلب به:



یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:, :: 11:34 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

کاش دنیایی بود که در ان 

صدای شکستن قلبی هیچگاه شنیده نمی شد

طعم تلخ جدایی هرگز چشیده نمی شد

رنگ زشت خیانت هیچ وقت دیده نمی شد

دل بی گناه عاشقی از بی اعتنایی پژمرده نمی شد

عدالت و حق عشق واقعی زیر پا له نمی شد

مهر و محبت کسی با بی رحمی پس داده نمی شد

دست ردی بر سینه پر شوق خواستاری زده نمی شد

عشق در سیاه چالی ابدی زندانی نمی شد

بلبلانش فقط نغمه شادی می سراییدند

گلهایش بی خار و فقط بوی خوش مهر و محبت می دادند

قلبها شفافتر از اب زلال می بودند

دلها همگی مست از مهر و وفا خوش بودند

اشتراک و ارسال مطلب به:



یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:, :: 11:22 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

ببین خدایی با دلم چه کردی

این کارا رو با دل دیگه کردی؟

مثه دل من دلی رو سوزوندی؟

لباس غم به هیچ دلی پوشو ندی؟

هیچکی مثه من نازت و خریده؟

هیچکی با رویای تو پر کشیده؟

میشه بگی چند تا دل و شکستی؟

میشه بگی تو چند تا دل نشستی؟

دین و مرام و اعتقادت اینه؟

دوست دارم عاشقتم همینه؟

دروغ بود هر چی که به من میگفتی؟

همین بود اون وفایی که میگفتی؟

شاید خدا نکرده عاشق شدی؟

عاشق یک دلبر دیگه شدی؟

برو ولی اینو یادت بمونه

تو قول دای بیوفای دیوونه

اشتراک و ارسال مطلب به:



یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:, :: 11:21 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

ببخش منو که باعث عذاب وجدانت شدم

ببخش منو که بچگی کردم و خواهانت شدم

ببخش که التماس من می لرزونه دل تو رو

ببخش که میخوام بدونم هر لحظه ای حال تو رو

تو رو خدا ببخش اگه غرورم و جا می ذارم

وقتی که اسم تو میاد رو همه چی پا میذارم

عزیز من ببخش اگه فراموشت نمی کنم

ببخش که تو خیالمم حتی بوست نمی کنم

ببخش که نیمه های شب فاصله رو داد میزنم

ببخش که توی خوابمم اسمت و فریاد میزنم

ببخش که دست من هنوز لایق دستات نشده

راستی بدون که قلب من دلخور از حرفات نشده

اشتراک و ارسال مطلب به:



یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:, :: 11:20 ::  نويسنده : رویایی با تو بودن

 

کاشکی الان تو خواب بودم تو رویا

یعنی میشه بیدار بشم خدایا؟

بیدارشم و ببینم اینا خوابه

یا مثلا حباب روی آبه

اما نه این تقدیر شوم منه

مثل یه جغد شوم رو بوم منه

انگار باید بسوزم وبسازم ا

ی خدا جون مرامت و بنازم

نمیدونم تا کی ادامه داره

تا کی میخواد بلا واسم بباره

تا کی باید هی الکی بخندم

چشام و رو بدیها من ببندم

همه بگن چه دختر شادیه

خوش به حالش از زندگیش راضییه

کا شکی دلم غصه پنهون نداشت

جغد رو بوم خونمون جون نداشت

اشتراک و ارسال مطلب به:



درباره وبلاگ


یادمون باشه که هیچکس رو امیدوار نکنیم بعد یکدفعه رهاش کنیم،چون خرد میشه،میشکنه،و آهسته میمیره ...یادمون باشه که قلبمون رو همیشه لطیف نگه داریم تا،کسی که به ما تکیه کرده سرش درد نگیره...یادمون باشه قولی رو که به کسی میدیم عمل کنیم ...یادمون باشه هیچوقت کسی رو بیشتر از چند روز چشم به راه نذاریم چون امکان داره زیاد نتونه طاقت بیاره ...یادمون باشه اگه کسی دوستمون داشت بهش نگیم برو نمیخوام ببینمت چون زندگیش رو ازش میگیریم ... یادمون باشه هر موقع خواستیم از کسی جدا بشیم بهترین راه اینه که بهش بگی برای همیشه خدانگهدار،شاید طرف مقابلت ناراحت بشه و قلبش بشکنه ولی بهتر از اینه که منتظر بمونه
آخرین مطالب
پيوندها

 تبادل لینک هوشمند


برای تبادل لینک منو با اسم «عاشقانه»

 لینک کنید و به من خبر بدین منتظرتون

هستم عاشقانه بی بهونه

http://nilufarabi.loxblog.com







ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 63
بازدید دیروز : 4
بازدید هفته : 63
بازدید ماه : 691
بازدید کل : 145316
تعداد مطالب : 205
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


ستار

سلام

آرشیو کد آهنگ

دانلود همین آهنگ